" دکتر سید عبدالله حسینی فرزند مرحوم سید محمد حسینی از علمای روستای کهنه اوز "
" اولین دانشجوی اعزام به خارج از کشور ، اولین پزشک در روستای کهنه اوز "
دکتر سید عبدالله حسینی فرزند مرحوم سید محمد از خاندان بزرگ سادات . متولد 1/1/1337 روستای کهنه اوز . مدت ها بود قصد مصاحبه با ایشان داشتیم . نهایتآ موفق به این مهم شدیم . با چهره ای بشاش و شاد به گرمی پیشنهادم را پذیرفتند ، از این بابت از ایشان سپاسگزاری نمودم ایشان از اولین دانش آموزان اولین مدرسه در روستای کهنه بوده اند و تنها دانش آموز آن دوران که ادامه تحصیل دادند و در امر تحصیل نیز موفق شدند .
آقای دکتر لطفآ مراحل ، آموزشگاه ها و محل تحصیلات خودتان را توضیح بدهید .
ضمن عرض سلام و احترام به بازدید کنندگان محترم وبلاگ مربوطی ، بنده در دبستان روستای کهنه دوره ابتدایی را گذراندم که جا دارد همین جا از زحمات اولین معلمانم آقایان عبدالله کمالی ، حاجی کرامتی ، محمود سوداگر ( هر سه نفر از اهالی اوز ) و بخصوص آقای احمد دروگر جهرمی (سرمدی پور ) که بنده را به ادامه تحصیل تشویق و راهنمایی های مفیدی نمودند تشکر نمایم .بعد از اتمام دوران ابتدایی حدود سال ۱۳۴۹ به ابوظبی رفتم و به مدت پنج سال در داروخانه فهیمی این شهر مشغول شدم و عصرها هم به آموزشگاه زبان می رفتم و زبان انگلیسی را فرا گرفتم .در سال ۱۳۵۴ وارد کشور هندوستان شدم و در استان های کرالا ، مدرس ، پنجاب سال های دبیرستان و پیش دانشگاهی را گذراندم .
چرا به رشته پزشکی رفتید و چه کسانی مشوق و راهنمای شما بودند ؟
علاقه ی شخصی خودم به رشته ی پزشکی ، پنج سال سابقه ی کار در داروخانه ی فهیمی شهر ابوظبی ، تسلط به زبان انگلیسی ، تشویق مرحوم پدرم و برادر بزرگم و هم چنین راهنمایی های مؤثر پزشک هندی ـ دکتر عبدالعزیز ـ وارد این رشته شدم و در هند نیز بستگان دکتر عبدالعزیز مرا مورد لطف و مرحمت خود قرار دادند که مجموع این عوامل باعث شد وارد رشته ی پزشکی در شهر بنگلور ، دانشکده علوم پزشکی رامایا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بنگلور شوم .
چه کسانی پشتوانه مالی شما بودند ؟
اوایل ورود به هند از پس اندازی که در طی پنج سال کار در داروخانه استفاده می کردم و در ادامه از حمایت های همه جانبه ی برادرم سید تاج الدین برخوردار بودم که این لطف ایشان تا آخرین روزهای تحصیلم ادامه داشت .
لطفآ سابقه و محل خدمت و طبابت خود را توضیح بدهید .
پس از اتمام دانشگاه ، در سال 13۶۵ مجددآ به شهر ابوظبی بازگشتم و در مطب فهیمی به عنوان مدیر کلینیک فهیمی هرمودی به مدت پنج سال مشغول به کار شدم و در سال 13۷۰ به ایران بازگشتم و برای گذراندن طرح نیروی انسانی وزارت بهداشت و درمان در روستای بلغان به مدت یک سال ونیم مشغول به طبابت شدم و پس از آن در اواسط سال۱۳۷۱به اوز منتقل وکماکان در بیمارستان امیدوار اوز و مطب خصوصی مشغول هستم .
چه توصئه هایی به جوانان کهنه ای که در خارج مشغول ادامه تحصیل در رشته ی پزشکی می باشند ، دارید ؟
پزشک شدن هوش ٬ ذکاوت و استعداد زیادی نمی خواهد .دانشجویان این رشته باید علاوه بر پشتکار قوی ، به رشته ی پزشکی و طبابت علاقمند باشند تا بتوانند هم در دوران تحصیل هم در دوران طبابت موفق باشند . در جامعه ی ما طوری وانمود شده است که طبابت پردرآمد و بسیار راحت می باشد و این در حالی است که پزشکان عمومی بخصوص همکارانی که در بخش اورژانس بیمارستان ها مشغول هستند بسیار مسئولیت سنگینی بر دوش دارند و دقت نظر و توجه زیادی می خواهد و کلآ طبابت عمومی از درآمد مناسبی برخوردار نیست .
و سخن آخر :
از خداوند بزرگ برای همه ی بندگانش آرزوی سلامتی ٬ برای بیماران شفای عاجل ٬ برای دانشجویان موفقیت مسئلت دارم واز شما و دیگر دست اندرکاران وبلاگ مربوطی تشکر می نمایم .
وبلاگ مربوطی ضمن ارج نهادن به خدمات آقای دکتر حسینی و همکاران محترم و دلسوزشان در شهر اوز ٬ از ایشان بخاطر قبول مصاحبه تشکر و از خداوند متعال برای ایشان سلامتی و موفقیت آرزو داریم .
- ۹۰/۰۸/۱۳