"نوجوانان دو روستا چه می خواهند؟"
به قلم بانوی نوجوان سلما اکبری
به نام خدایی که دغدغه از دست دادنش را ندارم...
آیا نوجوانان چه می خواهند؟!
به نظر شماها چه می خواهند؟!
چه آرزوهایی دارند؟!
من خودم یک نوجوان هستم...نوجوانی که تازه می خواهد دنیای آینده اش را بسازد...دنیایش را رنگی کند...
به نظر من یک نوجوان یک آزادی می خواهد...
یک آزادی با خط قرمز...
یک دل صاف با کمی چاشنی مهربانی و دلسوزی و...
کمی محبت...کمی عشق...کمی توجه...کمی همبستگی...
یک نوجوان یک دنیایی را می خواهد که زیبا باشد...رنگی باشد...یک فکر می خواهد ازاد و خلاق ...کسب را می خواهد
که همیشه کنارش باشد...
می خواهد دنیایش را خودش رنگی کند...بوم زندگی اش را خودش رنگامیزی کند...خودش رویاهایش را ببافد...خودش فقط
خودش...
می خواهد برای ارزوها و رویاهایش آزاد باشد...رو به بالا پرواز کند...بین ارزوهایش قدم بردارد...با ارزوها و رویاهایش اهنگی
بسازد...با رویاهایش بوم زندگی اش را پر از رنگ های گرم کند...کمی هم رنگ های سرد...
نوجوانان حمایت می خواهند...امید می خواهند...
که متاسفانه در این دنیای فساد شاید چند درصد این نوجوانان حمایت شوند....امیدی بگیرند...از طرف بقیه دلگرمی بگیرند...
نوجوانان چیز زیادی نمیخواهند...فقط میخواهند خودشان باشند...
نوجوانان چه چیزی میخواهند؟!
من یک نوجوان هستم...برای آرزوهایم لجباز هستم...
برادر من...خواهر من...تو یک نوجوان هستی...امید داشته باش...همیشه دلگرم باش...هیچدقت امیدت را از دست نده....
تو یک نوجوان هستی...برای آرزوها و رویاهایت لجباز باش...پا فشاری کن..هیچکس نمی تواند تو را از آرزوهایت دور کند...تو می توانی...من به تو امیدوار هستم...چون می دانم که می توانی...برای تو هیچ چیز غیر ممکن نیست...دوست من همیشه این آویزه گوشانت باشد...(خواستن توانستن است...هیچ چیز غیر ممکن نیست...اگر تو اراده کنی همه چیز ممکن می شود...)
- ۹۹/۰۳/۲۹