نامهای فرمایشی و بیست وچهارساعته....
✍به قلم: امیررضارضایی( اوزی)
دو تا شاخه گل...
دوتا عکس یادگاری..
وقربون صدقه رفتنهای یک روز، در تقویم هزارهایی از نامها .
.این هم یکی از اون روزا...
"روز سالمند"...
سالمندانی از جنس پدربزرگها ومادربزرگها...
و حتی روز زنان و مردانی که به هزار دلیل و جبر زمانه، پیر شدند...
و نه نامی به پدربزرگ شدن و نه اسمی به مادر بزرگ شدن گرفتتد...
.نه حتی بابا و یا مادر شدن...
ولی پیر شدند و یا پیر می شوند...
و بیست و چهار ساعت هیجان برای یک روز به نام، اسم و تقدیرهایی که تاریخ مصرف دارند...
و این چندساعت ،تمام و کمال و دربست از فضای حقیقی و مجازی برمی خیزیم تا جا نمانیم که دنیا بفهمد : سالمندان تاج سر ما هستند....
ودر فضای آسمان و زمین بشویم: فدای همه سالمندان...
گویند:چرخش چرخ کلان مملکت بدست نوابغ، سیاستمداران زبده و تدابیر گسترده امید است و شما بیسوادان را چه به نقد کشیدن تصمیمات، اوضاع نابسامان اقتصاد و بلبشوی اجتماعی؟
قبول...و باز هم قبول..
ولی می شود این سفارش را عاجزانه تقدیم مسوولان محلی کرد که:
( آرامش سالمندان ما در محیط شهری نیازمند " بوستانی برای سالمندان" است ...)
سالمندانی که نیازمند آرامش و هم نشینی با همسالان خویش و در محیطی آرامند....
حق سالمندان خویش را، از این شهر دریابیم.... و تمام...
- ۹۹/۰۷/۱۱