۲۴ اسفند ۹۹ فاطمه قاضیزاده، ورزشکار اوزی، تولد هیجده سالگیاش را با یک حرکت ورزشی جشن گرفت. او مسیر ۱۸ کیلومتری گراش تا اوز را دوید.
قاضیزاده دونده، دوچرخهسوار و کوهنورد، متولد ۲۴ اسفند ۱۳۸۱ است. او امسال دو مقام دوچرخهسواری استانی را در رشتههای کورس و کوهستان کسب کرده است.
او در صفحه اینستاگرامش نوشته:
«خواستم تولد ١٨سالگیام خاص بماند. ١٨کیلومتر فاصله گراش تا اوز را دویدم! دویدن برای خودم، دویدن برای دختران شهرم، دویدن برای دختران سرزمینم، برای ایستادگی آنان بر روی خواستههایشان....»
وی این مسیر را در مدت زمان یک ساعت و ۵۶ دقیقه طی کرد.
اما بلافاصله از سوی سه تشکل بانوان گراش ( بسیج جامعه زنان شهرستان گراش، مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام گراش و شبکه سایبری انقلاب اسلامی خواهران گراش ) با انتشار یک بیانیه مشترک در فضای مجازی، انتشار کلیپ دختر ورزشکار اوزی را محکوم کردند.
متن این بیانیه :
هنجار شکنی علنی با شعار «حمایت از دختران شهرم»
به عنوان دختر مسلمان ایرانی سالها افتخارم این بود که در سرزمینی (ایران) چشم به جهان گشودم که قبل از اسلام برای زنانش حریمی قائل بود به نام پوشش و حجاب. - مصداقش را می توان در نگارههای تختجمشید دید، که هیچ نقشی از بانوی ایرانی در آن بدون پوشش مشاهده نمیشود- و اسلام با عنوان یُدنینَ عَلیهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ (59/احزاب) مهر تاییدی دیگر بر این حریم مقدس نهاد.
در زمانیکه زنان دنیای وارونه و منحط غرب به خاطر دور شدن از فطرت الهی، به دنبال مسیر آرامش شیطانی و کاذب خود هستند در اسلام عزیزمان اوج عزت و کرامت و شخصیت زن را در موازین آن به وضوح مییابیم و کلام الهی لایُبدینَ زینَتَهُنَّ (31/نور) که میتواند سرلوحه زندگی زنان عالم باشد، در شهر مذهبی من از هنجار شکنی دختری ۱۸ ساله با پوششی غیرمتعارف و غیر ارزشی و از دیاری دیگر و با حمایت وپوشش خبری همه جانبه سایت گریشنا سخن به میان میآید که کسی چه میداند پشت پرده این گونه هنجارشکنیها که ماهرانه به نام دفاع از حقوق زنان مطرح می گردد چه امراض سخیفی نهفته است؟
سوال ما این این که کدام نهاد مسوول به این رفتار هنجارشکنانه مجوز داده است؟ و کدامین وجدان بیدار و نهاد مسوول پاسخگوی این رفتار خارج از عرف و اسلام این فردی است که احیانا خود را نماینده و الگوی زنان منطقه خود هم قلمداد کرده است؟!
آیا زنان و دختران سرزمین و شهر من و شهر او، دردشان دور شدن از اصل خویش است؟ آیا خواسته و درد اصلی زنان منطقه ما تبرج و خودنمایی با هر نوع پوشش و لباس در جلوی انظار عمومی است؟ و به راستی این نوع تفکرات منحط چه سنخیتی با فرهنگ اصیل منطقه ما دارد؟ و حال آنکه اعتقادات غنی ما لاتَبَرَّجنَ تَبَرُجَ الجاهلیة است.
با این کار قرار است چه چیزی جایگزین فرهنگ غنی و اصیل منطقه جنوب استان که سالها و قرنها مردمانش به اعتقاد و وحدت و یک دلی و تقوا زبان زد عام و خاص بودهاند شود؟ کدام تفکر است که این حرکت را تحسین و تقدیس میکند و زیرکانه و هدفمند آن را در تراز ارزش خبری قرار میدهد؟
چرا این هنجار شکنی باید از شهر ولایی و شیعی من «گراش» شروع شود؟ مگر مسئولین وم تدینین باغیرت این شهر مذهبی در خوابند که این همه احساس امنیت در هنجارشکنی این خانم و امثالهم رخ نمایان کرده است؟!
ما جمعی از زنان روشنفکر انقلابی گراش، این حرکت دختر جوان و تمام حامیانش را محکوم کرده و خواستار پاسخگویی نهادهای مسوول و انتشاردهندگان این خبر هنجارشکنانه هستیم.
اما این بیانیه سه تشکل خواهران گراش نیز با واکنش های زیادی در فضای مجازی روبرو شده است که نوشته امیر رضا رضایی اوزی یکی از این واکنش ها به بیانیه این تشکل خواهران در گراش بدین شرح می باشد:
انگ بزرگ هنجار شکنی
سردار ایرانم ..جای تو خالی
امیررضارضایی ( اوزی)
سردار در روز پاسدار می نویسم...
. در روزی که جای تو خالیست....
از خاکجنوبم ...
شهری که امنیتش را از فرامین پرچمدار وحدتخواه این کشورم ، آن رهبر فرزانه، جانشین آن امام فقید دارد...
و از رشادتها ،پاسداری تو و یاران و شهدای رفته ای دارد که خوشا به حالت که اینک در جوار یارانی تو سردار..
خوشا به حالت که اینک نیستی سردار .. که نام و آوازه ات شده گرمی بازار...
بازار متعصبین جامعه ای که اسلام و مذهب را از آن خویش می دانند و همه مردمان و همه آدمیت را ، دختران ایران را، به انگ بزرگ هنجار شکن ،چه راحت تخریب می کنند ...
.
ما درکجای این دایره ایم سردار؟
تو افتخار سرزمین ایران منی..
داد و سخن خویش را به پیشگاه که ببرم ؟
پیش رهبر فرزانه ام که خون دل خورده از لشکر فتنه های این زمانه ؟
سردار :
امروز روز توست اما دریغا که نیستی..
نیستی تا ببینی که به نام غیرتت بر خاکم، به نام غیرت بر اسلام و دینی که تو برایش جنگیدی ، چه راحت این دختر ایرانم را به نام تعصب به اسلام و دیانت، ویران می کنند..
دورم از مزارت سردار تا گریه کنم و شیون سر دهم و فریاد سر دهم که: تا به کی سردار؟
تا به کی سردار ،که به نام اسلام و دیانت و تعصب بر حجاب، شود این پوشش سرکوبگر ؟ سرکوب کننده جوانان سرزمینت ...
از مزارت دورم سردار تا داد سخن خویش را بر مزارت زجه زنم که دریابی این خاکجنوب را که قرنها نماد وحدت بوده ولی اینک به نام دینمان ، بر دخترمان می تازند....
ما کجای این دیانتیم که در طرفه العینی می تازیم وقتی می توانستند مولفه القلوب باشند از جانب خواهران انقلابی شهر همسایه ام به سمت جوانان شهرم؟
به کدامین مسلک تعصبیم که به راحتی در دنیایی که دختران و پسران ایرانت را با قلابهای شیاطین انحراف ،به راحتی اسیر می کنند ، فرمان خواهران انقلابی همسایه ام، همسایه ای که جز نیک و محبت و یاری در سختیهای زمانه، از همدگر چیزی ندیدیم ولی اینک به کدامین جبهه احساس، به کدامین دستور وبه نام زیبای دین و دیانت ،به راحتی جوان این خاکم را ،به انگ بزرگ بی ارزشی، هنجار شکنی و توطئه ای سازمان یافته، و بنام تخریب چهره شهرشان ، بر باد انتقاد می سپارند ؟
سردارم :
شهر من نماد عزت و احترام و مهد دینداران وحدتخواه ایران است...
چگونه حیران نشوم از سخنان و فرمان حیرت انگیز خواهران انقلابی همسایه ام؟
چگونه حیران نشوم وقتی برای رهبر ایرانم ،مرزی خودخواسته می گذارند و سرزمین خود را ولایی و خاک شهرم را مقابله با این حریم ارزشی می پندارند؟
بگو سردار ..
بگو به خواهران انقلابی هممسایه ام:
من از کنار خاک ولایی تو ، تو که براحتی بر جوانش تاختی ،سخن می گویم که
: در کجای تاریخ انقلابی ایرانم، پشت رهبران سرزمینم را خالی کردیم،؟ که اینک ما را غیر از این نام ارزشمند، می دانی.؟.
ما مفتخر به سخنان آقا و رهبر فرزانه این کشوریم که ما را و خطه لارستان کهن را نماد دین و وحدت خواند...ما همان بوده و هستیم که مرزی با رهبرمان، آن خامنه ای حکیم و پرچمدارنداریم...
ولی افسوس که بنام آقای این ولایت، بر دخترمان می تازید..
ما در سرزمین انقلابیم ای خواهران انقلابی و ارزشمند همسایه ام...
انقلابی که شهرم ایستاده است برایش...
ولی اینک به نام آنچه برایش ایستاده ، بر دختر شهرم می تازید به جرم یک عشق..؟
و با فریاد وااسفای و برباد رفتن حجاب اسلامی...؟
به جرم یک عشق می تازید..؟
عشق دویدن ...؟
عشق سرزنده بودن و سلامت داشتن...؟
سردار ایرانم :
در روز پاسدار می نویسم برای تو ...
تو که سالها در سرزمین فتنه عراق و شام برایش جنگیدی ..
بر علیه جبهه تعصب جنگیدی... تا ورودش را به دایره اسلام ناب محمدی که سرچشمه مهر و آزادگیست ،سرچشمه حرمت و ارزش بر انسانهاست است ، بگیری...
سردارم :
در روز پاسدار برای تو می نویسم که به کدامین راه خودساخته و سلیقه ای در حرکتیم ؟
سردارم: در روز پاسدار می نویسم و تبریکم را از این زمین و از این خاک متهم شده و اتهام زده به دختر سرزمینم، به سویت در آسمان می فرستم که تقدیم کنی به تمام پاسداران ایرانم...
روزتان مبارک باد پاسداران میهنم: ایران
مربوطی : امیدواریم که نگاه ها و برداشت ها از اعمال و رفتار و نیات به گونه ای باشد در جامعه ای که دم از برابری حقوق زن و مرد زده می شود تضاد و دوگانگی کم رنگتر شود.
- ۹۹/۱۲/۲۷